بازیگر به یادماندنی تلویزیون و سینما درباره گروه بازیگران در عروسکگردانی و صداپیشگی برنامه قدیمی “خانه مادربزرگه” و “زیزیگولو” خاطراتی گفت.
به نقل از ستاره نیوز ، مریم سعادت یکی از عروسکسازهای ایرانی است که در سریالهای عروسکی پرطرفدار دهههای اخیر مثل «خونه مادربزرگه» و «زیزیگولو» به ایفای نقش پرداخته و در برخی سریالها هم جلوی دوربین رفته است. او در برنامه تلویزیونی «شبنشینی» ناگفتههایی از فعالیتهای خود را مطرح کرد.
مریم سعادت عروسکساز و بازیگر پرسابقه کشور گفت: تنها دختر خانواده بودم با دو برادر و همه اطرافیانم پسردار بودند به همین خاطر زیاد بازیهای دخترانه نکردم. در کودکی عروسک بازی نکردم و در عوض درسش را در دانشگاه خواندم.
سعادت ادامه داد: در کودکی بیشتر بازیهای دویدنی کردهام؛ بچه بسیار شاد و سرزندهای نبودم چون خیلی از نظر جسمی ضعیف بودم و پدر و مادرم آنقدر نگران سلامتم بودند که زیاد در بازیها شرکت نمیکردم. اگر چیزی را دوست نداشتم به دیگران نمیگفتم تا برنامه بقیه را به هم نریزم.
وی گفت: به شدت موذی بودم. مثلاً اگر از بچهای حرصم میگرفت جوری که هیچکس نفهمد تلافی میکردم. اگر بچهای با خانواده به خانه ما میآمد و خودش را لوس میکرد آن مراسم را به کام او تلخ میکردم و هیچکس هم نمیفهمید.
عروسکساز قدیمی بیان کرد: شعرهای کودکانه حتماً مفهومی دارد اما برای امروز زیاد جوابگو نیست و شاید ما نمیدانیم.
سعادت افزود: یک تیم به همراه مسعود کرامتی، فاطمه معتمد آریا، راضیه برومند، ایرج طهماسب، حسن پورشیرازی و.. بودیم که در «خونه مادربزرگه» همراه شدیم. در آن مجموعه صداپیشه، عروسکگردان و عروسک ساز بودم. از طریق تئاترهای کودک و نوجوان، کانون پرورش فکری و تلویزیون به هم وصل شدیم.
وی درباره ورودش به عرصه بازیگری عنوان کرد: رشتهام تئاتر عروسکی بود و فکر نمیکردم یک روز بازی کنم ولی وقتی خانم برومند میخواست کار «آرایشگاه زیبا» را شروع کند در مرحله تصحیح متن بود و برای اجرا باهم ارتباط داشتیم؛ به برومند گفتم نقش کوچکی اگر هست بازی میکنم و بعد نقشی که در این پروژه بازی کردم را به من داد. بعد از آن پیشنهادات زیادی داشتم اما بازی نمیکردم چون فکر میکردم بازی را دوست ندارم. برومند به من گفت نقش بگیرم و شرط من برای قبول کردن نقش، کوتاه بودن آن بود.آدمی بودم که بیشتر عمرم را دقت کرده بودم، بازیهای زیادی را دیده بودم و از بازی نمیترسیدم.
عروسک گردان زیزیگولو اظهار داشت: در حال حاضر برومند کار عروسکی بزرگی را پیش میبرد که اولین کار عروسکی بزرگسال ایران است. هنوز با تیم قبلی ارتباط داریم.
سعادت گفت: خیلی اتفاقی سراغ عروسکسازی رفتم. مرضیه برومند را خیلی دوست دارم. اگر بذر بودم و مرا میکاشتند ازگیل ژاپنی میشدم؛ چیزی را گفتم که کمتر کسی آن را خورده باشد.
وی ادامه داد: با خودم مهربانم و خودم را دوست دارم. نمیگذارم حسّ افسردگی بر من حاکم شود؛ به خودم کمک میکنم و روحیه میدهم که سرحال باشم، مبارزه میکنم که در دام پیری نیفتم. خیلی حوصله دارم و انرژی دارم که خیلی کارها را انجام دهم.
این بازیگر با اشاره به درگذشت ارشا اقدسی بدلکار مشهور بر اثر یک سانحه در لبنان گفت: ارشا دوست بچههای من بود و واقعاً از اتفاق اخیر خیلی متأسفم.
سعادت درباره ایجاد کردن کنسرت حشرات برای نوجوانان تصریح کرد: کار موزیکال را از ابتدا دوست داشتم و تیمی را برای برپایی کنسرت حشرات تشکیل دادم. این برنامه یک کنسرت واقعی است که موزیسین آن حشراتی مثل ملخ، سوسک و پشهاند. همه آهنگهای محلی شامل کردی، بندری و خراسانی را اجرا میکنند. محمد بحرانی و پسرم از بازیگران آن بودند. این کنسرت پیام خاصی نداشت آهنگها برای نوجوانان بود و هدف هم این بود که بچهها شاد شوند.
وی ادامه داد: افتخارم از زیزیگولو عروسک گردانی آن است نه بازی آن که برایم کار جذابی بود اما درکارهای دیگر مثل «دردسرهای عظیم» خیلی نقشم را دوست داشتم و مردم عجیب با من ارتباط گرفتند. بعد از آن شخصیتم در «بدون شرح» با پارتنرم فتحعلی اویسی را دوست دارم و در آخر از بازی در سریال خوش رکاب خوشم میآید.
این عروسکساز درباره همکارانش جملاتی توصیفی را بیان کرد: هرچه میدانم از آقای رفیعی میدانم. مرضیه برومند دوست، رفیق، بزرگتر، استاد و حامی من بود. دنیا فنیزاده دختر نازنین و عروسکگردان چیره دستی بود. حمید جبلی در کار خود آدم خاص و جالبی است. ایرج طهماسب بسیار کاربلد، جدی و اخمو است یعنی یک اخم بیخودی دارد ولی آدم خوبی است. کارگردان بسیار خوبی است و نویسندگی خوبی دارد. لیلی رشیدی هنوز برایم مثل دختر جوان نازنینی است. فتحعلی اویسی پارتنر بینظیری بود. فیاضی هم در دوره زیزیگولو که اولین کار مشترکمان بود تجربه خوبی کنارش داشتم. امیرحسین صدیق هم بازیگرخوبی است و آینده روشنی دارد.
سعادت درباره روحیات کودکان افزود: خودم چون کار کودک زیاد داشتهام بچهها را خوب میشناسم؛ نمیگویم بچهها را زیاد دوست دارم بلکه معمولیام اما آنها را میفهمم بچهها هیچوقت در احساسشان اشتباه نمیکنند. خوب است بزرگترها هم گاهی بچگی کنند.